صفحه شخصی رسول کریم پور   
 
نام و نام خانوادگی: رسول کریم پور
استان: آذربایجان شرقی - شهرستان: تبریز
رشته: کارشناسی عمران
شغل:  بیکار...مسلط به etabs/safe/autocad فارغ التحصیل89
تاریخ عضویت:  1390/05/06
 روزنوشت ها    
 

 میخواهم سخن بگویم بخش عمومی

7

میخواهم سخن بگویم....

بگذار سخن بگویم ، بگذار تهی شوم از درد
که گفتن خوب است و از تو گفتن خوشتر

هر چند که آئینه ی کلام مرا بر مهتابی باورت نخواهی نشاند !
بگذار سخن بگویم حتی نخواهی و نشنوی اگر
ورنه کدام کوه به تنهایی ، مرا باور خواهد کرد ؟

اینک منم پر از شکستن و سوختن
با کوله باری از مصیبت و شیون

ببین چه تلخ ایستاده ام بر استوار تنهایی خویش
با بازوانی که مرز های توانستن را نمیشناسد .
*******************************
*******************************
شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی
تو را با لهجه‌ی گلهای نیلوفر صدا کردم
تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم
پس از یک جستجوی نقره ای در کوچه های آبی احساس
تو را از بین گلهایی که در تنهایی ام رویید با حسرت جدا کردم
و تو در پاسخ آبی‌ترین موج تمنای دلم گفتی
دلم حیران و سرگردان چشمانی است رویایی
و من تنها برای دیدن زیبایی آن چشم
تو را در دشتی از تنهایی و حسرت رها کردم
همین بود آخرین حرفت
و من بعد از عبور تلخ و غمگینت حریم چشمهایم را
بروی اشکی از جنس غروب ساکت و نارنجی خورشید وا کردم
نمی دانم چرا رفتی نمی دانم چرا شاید خطا کردم
و تو بی آن که فکر غربت چشمان من باشی
نمی‌دانم کجا تا کی برای چه
ولی رفتی و بعد از رفتنت باران چه معصومانه می بارید
و بعد از رفتنت یک قلب دریایی ترک برداشت
و بعد از رفتنت رسم نوازش در غمی خاکستری گم شد
و گنجشکی که هر روز از کنار پنجره
با مهربانی دانه برمی‌داشت
تمام بال هایش غرق در اندوه غربت شد
و بعد از رفتن تو آسمان چشمهایم خیس باران بود
و بعد از رفتنت انگار کسی حس کرد
من بی تو تمام هستی ام از دست خواهد رفت
کسی حس کرد من بی تو هزاران بار در هر لحظه خواهم مرد
کسی فهمید تو نام مرا از یاد خواهی برد
و من در حالتی ما بین اشک و حسرت و تردید
کنار انتظاری که بدون پاسخ و سرد است
و من در اوج پاییزی ترین ویرانی یک دل
میان غصه ای از جنس بغض کوچک یک ابر
نمی دانم چرا شاید به رسم و عادت پروانگی‌مان باز
برای شادی و خوشبختی باغ ارزوهایت دعا کردم

سه شنبه 20 دی 1390 ساعت 10:15  
 نظرات    
 
مهدیه رضایی 18:35 سه شنبه 20 دی 1390
0
 مهدیه رضایی
عالی بود